آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
آریاناآریانا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه سن داره

خاطرات آروین حیدری مدلینگ دو ساله

مامان قربونت بشه !!!!!!

من همیشه به آروینو آریانا میگم مامان قربونتون بشه امروز صبح بیدار شدم رفتم آب بخورم برگشتم تو اتاق خواب دیدم آروین بیدارشده رفته  سر تخت آریانا و داره بهش میگه اناهی مامان قولبونت بشه ( الهی مامان قربونت بشه ) ...
28 فروردين 1394

یک اتفاق بد برای آروین

من اعتقادی به چشم زدن و چشم خوردن ندارم اما امروز اتفاقی برام افتاد که شاید یه جورایی به دلم بد اومد را ستش امروز با همسرم به اتفاق آروین رفته بودیم پاسداران عکسامون رو از آتلیه بگیریم موقع برگشت وقتی سوار آسانسور شدیم و خواستیم بیاییم پایین  یه آقاهه هم که ظاهرا تو همون برج سفید کار میکرد سوار آسانسور شد و به محض سوار شدن به همسرم گفت خوش بحالتون آقا چه پسر نازی دارین  چقدر ماشالله ماهه چقدر نازه آقا کوچولو اسمت چیه ؟ همسرم بجای آروین گفت اسمش آروینه  بعدش آقاهه لوپ آروین رو گرفتو گفت چقدر تو خوشگلی عزیزم چقدر ماهی ....خلاصه این حرفها تا لحظه خروج ایشون ادامه داشت موقع خداحافظی هم باز به ما گفت خوش به حالتون که همچنین پسر ناز...
27 فروردين 1394

مواظب من باش!!!

هر روز صبح که بابای آروین ا ونو میبره خونه ماذرم اینامن می بوسمشو بهش میگم خداحافظ مواظب خودت باش امروز صبح که کاپشنشو پوشوندم و کلاشو سرش گذاشتم بوسیدمشو خواستم همون جمله رو تکرار کنم که ...آروین خم شد منو بوسیدو بهم گفت خودافیژ (خداحافظ) مواظیب من باش   ...
25 فروردين 1394

آیا می دونستید آروین اسم یه شهردر کالیفرنیا ست؟

Arvin is a city in Kern County, California . Arvin is located 15 miles (24 km) southeast of Bakersfield , [ 8 ] at an elevation of 449 feet (137 m). [ 7 ] As of the 2010 census , the population was 19,304, up from 12,956 at the 2000 census . In 2007, the United States Environmental Protection Agency (EPA) listed Arvin as having the highest levels of smog of any community in the United States. The city's level of ozone, smog's primary component, exceeded the EPA's acceptable limits an average of 73 days per year between 2004 and 2006. [ 9 ] Wired telephone numbers in Arvin follow the form...
24 فروردين 1394

صحبتهای پسرم با گربه !

امروز عصر با آروین و باباش رفته بودیم کفش بخریم یه گربه سیاهو سفید کنار یه راه پله که به بالا می رفت نشسته بود چیزی نگذشت که توجه همه عابران و رهگذرا جلب این گربه شد و ظرف چند دقیقه تعداد زیادی از اونا دور گربه حلقه زدند چیزی که باعث خنده اشون میشد و براشون جالب بود صحبتای آروین بود با اون گربه ...فسقل ما خم شده بود سمت گربه هه و بهش میگفت سنام (سلام )خونه اتون اون باناست (بالا)ست اومدی کش بی گیری (اومدی کفش بگیری) بولو (برو) خونه اتون ء...اونجا نیس؟  پس بولو (برو) با ماشین بولو (برو)خونه اتون ...
24 فروردين 1394

عکس برگزیده بچه های بانمک دنیا

وقتی آروین کوچولو بود یک روش آموزشی من برای یاد دادن هر چیزی بهش این بود که وقتی میخوابوندمش کنار خودم با پاهام با پاهای آروین صحبت میکردم اسم آروین رو هم گذاشته بودم پا کوچولو خلاصه آروین خیلی کوچولو بود که پا رو به عنوان یک شخصیت حقیقی حقوقی شناخت حتی الان هم گاهی با پاهای خودش با پاهای  دختر سه ماهه ام صحبت میکنه و به اون میگه پا کوچولو طوری شده بود که حتی گاهی به پاهاش غذا تعارف میکرد عکس زیر عکسیه که چندین بار تو مجله بچه های بانمک دنیای آمریکا به عنوان عکس برگزیده انتخاب شد ...
23 فروردين 1394

تو چیزی نمیخوای برات بگیرم؟

دیروز رفته بودم دانشگاه وقت برگشت گفتم از انقلاب چند تا کتاب هم برای آروین بگیرم زنگ زدم خونه به مادرم گفتم آروین کجاست خوابیده یا بیداره ؟ ناهار خورده یا نه؟ مامانم گفت آروین همین جاست میخوای باهاش صحبت کنی گفتم چرا که نه گوشی رو بده بهش بعد بهش گفتم سلام مامان جون خوبی میخوام برات کتاب یخرم تو چیزی نمیخوای برات بگیرم ؟ گفت چلا(چرا) من چیزی میخوام  گقتم خوب چه چیزی میخوای گفت چیزی.. گفتم مامان جون بگو چه چیزی ؟ گفت چیزی بگیر دیگه چیزی میخوام ...
23 فروردين 1394

این بار آروین مچ منو گرفت!

از وقتی آروین راه افتاده از در ودیوارو مبل بالا میره یه ترازو هم داریم که همیشه ازش به عنوان پله یا چهارپایه استفاده میکنه ما هم از ترس اینکه  نیفته مدام بهش میگیم از در و دیوار بالا نرو خیلی کار بدیه میخوری زمین سرت خون میاد یه پسر خوب هیچ وقت از درو دیوار بالا نمیره... چند روزی بود که میخواستم یه ظرفی رو بذارم بالای کابینتای آشپزخونه اما خوب نمیخواستم جلوی آروین اینکارو بکنم چون باید از یکی از کابینتا بالا می رفتم امروز فرصتی پیش اومدو خواستم اون ظرفو بزارم بالای کابینت واسه همین رفتم روی یکی از کابینتا اما وقتی ظرفو گذاشتمو خواستم از کابینت بیام پایین برق از کله ام پرید... آروین پایین کابینتا در حالیکه چشاش میدرخشید و نمیتونست جلوی خ...
22 فروردين 1394

کوچولوی شیطون وبا سیاست من!

آروین عاشق آب بازیه واسه همین هم اگه ولش کنیم شورشو درمیاره امروز میخواستیم بریم بیرون اول آروین رو حاضر کردم حتی کفششو پاش کردم بعد داشتم آماده میشدم که آروین اومد کنارمو گفت مداد خط چشممو برداشتو داد دستم و گفت مامان خط چشیم بکش خوشگیل بشی تمیز بیشه صونتت(صورتت)... چند دقیقه ای گذشت یه هو متوجه شدم آروین تو اتاق نیست و صداش هم نمیاد رفتم تو پذیرایی دیدم اونجا هم نیست تو آشپزخونه هم نبود تعجب کردم صداش کردم دیدم جواب نداد بدو بدو رفتم سمت درب خروجی آپارتمان که یه دفعه متوجه دستشویی شدم بله حدسم درست بود در دستشویی رو باز کردم آروین  کفششو در آورده بودو دمپایی پوشیده بودو خیس خالی با شلنگ توالت تمام درو دیوار دستشویی رو آب پاشیده بود......
22 فروردين 1394

برو عقب بشین!

هر وقت آروین رو با ماشین باباش بیرون می بریم بهش میگیم برو عقب بشین پلیس دعوامون نکنه یا پلیس باباتو نگیره  امروز رفته بودیم پارک تو زمین بازی یه دونه از این ماشین ها که شبیه اتوبوسه و جلوش فرمون ماشین داره تا یه بچه جلو بشین و بقیه بچه ها عقب بشینند  و با تکون دادن ماشین فکر کنند که ماشین داره حرکت میکنه بود که یه دختر سه یا چهار ساله جلوش پشت فرمون نشسته بود پدرو مادرش هم کمی اونورتر کنار دخترشون ایستاده بودند آروین بدو بدو رفت و روی  صندلی عقب ماشین نشست اما بعد چند دقیقه با عجله پایین اومدو رفت جلوی ماشین کنار دختری که پشت فرمون نشسته بود و بهش گفت بولو (برو) عقب بشین انان (الان) پلیس میاد دعوات میتونه بولو عقب پلیس میاد ب...
20 فروردين 1394